دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

مریم خطر....

 

سلام

همون طوری که میبینید بچه وبلاگ(3 ساله) من و حذف کردند. در واقع تمام خاطراتم از بین رفت. خیلی حیف شد.. 

 

اما اگه واقعا این کارش عمدی نبوده و قلبا پشیمون شده من میبخشمش. جزای کارش رو هم خدا داد. قربون خدا برم وقتی دلم شکست گفتم الهی دستش بشکنه. دو روز بعدش خیلی اتفاقی دیدم دو نفر در مورد حذف وبلاگ من حرف میزنند که یکیشون دستش شکسته بود(چشمام شاخ در اورد)!!!! اگه با چشم خودم نمیدیدم باور نمیکردم به این زودی نفرینم بگیره.  

 

از اون روز به بعد داداشم بهم میگه مریم خطر. به اطرافیانمم هشدار دادم با من در نیفتند وگرنه دست راستشو ن و پای چپشون و از دست میدند.  

 

از اونجایی که شکست مقدمه پیروزیه. تصمیم گرفتم وبلاگم و دوباره بسازم. اما این دفعه هر 3 یا 4 ماه یکبار هر وقت دست و دلم به نوشتن اومد یه چیزی بنویسم.  

 

هر کدوم از دوستای قبلم(بهارین جونم- افسانه جونم- سجاد- وحید- ارش- سامان- حسین- علی- و سام کوچولوی ناز نازی و .....) اگه دوست داشتن که دوباره لینکشون کنم ادرسشون و برام بنویسند تا هر چند وقت یکبار بهشون سر بزنم. 

ممنون 

جواب نامه شما.

 

سلام اقای.. 

خوشحالم از اینکه به اشتباهت پی بردی.اما باورم نمیشد همشهری خودم همچین کاری کرده باشه.سیستم های کافی نت اهورا کاملا مجزاست. پس چطور شما....؟!! ایشالا که دستتون هر چه زودتر خوب میشه(گفتم نفرینم میگیره).در ضمن سعی کنید تو خیابون گریه نکنید.... 

 

 

و اما در مورد وبلاگ: 

شما اول پسوردم و عوض کردین و بعد از چند روز وبم و حذف کردین. پس نمیتونم باور کنم کار شما عمدی نبوده. 

 

وبلاگم حکم دفترچه خاطراتم و داشت. خاطرات قشنگی که با داداشم داشتم که با مردونگی شما حذف شد.ابان ماه وبلاگم 3 ساله شده بود که شما.........  

اون دست نوشته ها همون قدری برام ارزش داشت که خاطرات شما...  

 

اون شب وقتی دیدم وبم نیست باورم نشد همون لحظه دلم شکست و به خدا گفتم:خدایا من که به کسی بدی نکردم که بخاد تلافی کنه. اون شب دلم بد جوری شکست.خیلی گریه کردم. 

 

  

خوشحالم از اینکه اطرافیانم اونقدر دوستم دارند که با حرفاشون آرومم کنن(مخصوصا داداش و زندادشم). 

 

 

اون وبلاگ ارزشی نداشت اما دست نوشته هایی که روزای قشنگ تکرار نشدنی رو یادآوری میکرد باارزش بود(کاش حداقل چند تا از پستام و خونده بودی تا حسم ودرک میکردی). 

 

 

بابت اتفاقی هم که براتون افتاده خیلی متاسفم. عیب از ادما نیست روزگار بیوفاست. تو شهر خودمون پر از ادمایی که با شما همدردند و سرنوشتشون اون چیزی که فکر میکردند نشد. 

 

امیدوارم روزی برسه که ادما اونقدر مهربون بشند که بتونند همدیگرو ببخشن.  

 

پست اول

سلام 

 

الهی بمیره اونی که من و هک کرد وبلاگم و حذف کرده. دستت بشکنه چقدر حسودی بخدا . 

 

من ادرس هیچکدوم از دوستای قبلم و ندارم هر کدومتون اومدین به وبم ادرستون و بزارین تا من لینکتون کنم.  

 

مهم نیست تمام دست نوشته هام و دارم از اول دوباره مینویسم. مطمئن باش نفرینم میگیره