دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

مریم تفاوت!!!

دیشب سعیدم برا اولین بار تبلیغ همراه اول که خانومه برا شوهرش شال میبافه رو دیده.  یه نگاه به من کرد و با لبخند یه نفس عمیقی کشید.  


منم گفتم: ا. اینجوریاست. زدم یه شبکه دیگه. اون تبلیغ حامد که ظرف میشوره بود.  خندم گرفت.    گفتم اینا برا شما بهتره!!  


و اما صبح:

قبل از اینکه سعید بیدار بشه بلند شدم میز صبحونه رو چیدم. خاستم براش نون و پنیر و خیار و گوجه بزارم. که چون دیشب خیارها رو خورده بود خیار نداشتیم. 



منم که خلاق

سریع یه برگه برداشتم روش نوشتم:


دیشب که خیارا رو خوردی من خواب بودم. گوجه خالی بخور

                                                                زمستونت گرم عزیزم               


                                                                             تنها زنت: همراهت!!!  



وقتی نوشته رو خوند خندش گرفته بود مونده بود چی بگه.  گفتم میدونم میدونم نمیخاد چیزی بگی. خوب میشم همیشه که اینجوری نمیمونم!!!   


الهی قربونت برم مهربونم. عاشق خنده هاتم. عزیزم دوستت دارم


عروس خجالتی!!!

چند روز پیش خیلی هوا سرد بود. عصری رفتم خونه مادر شوهرم. !!!!!!!!!   پدر شوهرم نبود وقتی اومد از بس هوا سرد بود نشست کنار \بخاری چایی بخوره گرم شه.مادر شوهرم به پدر شوهرم میگفت رفتی آشغالا رو بزاری دم در لباسای رو بند رو هم + (جمع) کن.  


چون هوا خیلی سرد بود پدر شوهرم حالش و نداشت بره بیرون. دقیقه ای یکبار مادر شوهرم به پدر شوهرم میگفت. دو دقیقه بعدش پدر شوهرم به مادر شوهرم میگفت. 


منم که عروس!!  نشسته بودم شبکه پویا میدیدم!!! دریغ از ی تعارف کوچیک!!! پدر شوهرم به مادر شوهرم گفت: حالا اینقدر من به تو میگم تو به من میگی که این عروس   میره کارا رو انجام میده.


منم که  خجالتی!!! گفتم اولا هوا سرده من بیرون نمیرم. دوما این عروس   اگه حالشو داشت آشغالای خونه خودشو میزاشت بیرون!!! کار کاره خودته بابا. پاشو قدت و برم!!! 


خندشون گرفت. مونده بود چی بهم بگه     که نا امیدش کردم!!!!!    

روزای سخت زندگی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.