دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

خاطرات مدینه(۱)

سلام به همگی. میخام امروز براتون از مدینه بگم. اول بگم که جای همتون خیلی خیلی خالی بود و ایشالا که قسمتتون بشه تو جوونی برید. 

از فرودگاه جده تا مدینه ۵ ساعتی راه بود که حدود ساعت ۹ شب رسیدیم هتل. و قرار شد ساعت ۱۰ تو لابی(قابل توجه بعضیا)باشیم و بریم حرم. 

از خستگی چشمامون باز نمیشد ولی یه شوق و ذوقی واسه دیدن گنبد سبز پیامبر داشتیم که خستگی معنا نداشت. وقتی وارد شدیم ناخودآگاه چشممون که به گنبد افتاد اشک تو چشمامون جمع شد. خیلی صحنه قشنگیه. خدایا الان که دارم تعریف میکنم دلم واسه اون لحظه تنگ شد.بازم قسمتمون کن..... 

قبر پیامبر مثل قبر امام رضا نیست که بری بچسبی بهش. الهی  بمیرن این وهابیون و جاهلای عرب که به ایرانی جماعت بخصوص زن اصلا بها نمیدن. 

توی مسجد النبی یه قسمتی هست به اسم روضه رضوان  که قبر پیامبر اونجاست. این قسمت فقط و فقط یکساعت صبح و یک ساعت عصر برا خانوما باز میشد.اونم در حالی که فقط میتونستی در خونه پیامبر و ببینی. و بقیه جاها رو پرده کشیده بودن و بقدری بلند بود که نمیشدمنبر و ضریح و بقیه خونه پیامبر و دید. 

اون قسمت خیلی ثواب داشت که نماز بخونی ولی جای خیلی کوچیکی بود. تصور کنید یه عالمه زن عرب همه هیکل آآآآ منم ظریف و نحیف !!! اینقدر هول میدادن که .... به ریاضت اونجا دو رکعت نماز خوندم و با موج مکزیکی جمعیت هلم دادن بیرون!!!!  

مسجدالنبی صفایی داشت وصف نشدنی. ملخایی داشت ووویییییی اینقد بزرگ بود. من که همش حواسم به ملخها بود که نپرند رو سرم. (روحیه معنوی پذیری بالااااااااا)!!!ملخ داشت اندازه یه وجب. 

نکته: به دلیل معنوی بودن از گذاشتن آدمک جدا معذوریم لطفا تقاضا نفرمایید حتی شما دوست عزیز!!!

بقیه داستان در قسمتهای بعدی.....

نظرات 15 + ارسال نظر
مرتضی چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:55 ق.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

خوشا به سعادتتون آبجی خانومی.
ایشالا همیشه و همیشه از این سفرهای قشنگ قشنگ بروید.دعا می کنم که در سایه عنایات حق تعالی سراسر زندگیتون سرشار از عطر معنویت و شادی و سلامتی باشه.
حالا راستش رو بگید
تو مدینه به یاد ما هم بودید!!!!

ممنون. ایشالا قسمت شما و بعضیا
چقدرررررر مودب. ممنون از دعای قشنگتون

چی؟ کسی منو صدا کرد؟ من کجام؟ اینجا کجاست؟

خارج از شوخی. بله دعا کردم.

صدف شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:35 ب.ظ http://sadaf-268.blogsky.com

سلام مریمی بیا من اومدم البته هنوز نت خونه قطه از دانشگاه اومدم اینجا

سلم صدفی. خوبی؟
دلم برات تنگیده بود

ســـارا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:20 ب.ظ http://gelayol.blogsky.com

مریم کجایی؟
محبوبه آدرسش رو تغییر داده
صدف هم نیس
تو هم نیستی!
میشه یکی بیاد توضیح بده؟
خب نگران میشم...چی شده مریم...
اگه اینارو میخونی خواهش میکنم ازت یه تماس باشون بگیر بهم خبر بده.
لطفا مریم لطفا.

سلام سارا جون. ببخشید منم درگیر زندگی بودم. خیلی وقت ندارم واسه نت.

از صدف خبر ندارم. الان بهش اس میدم. آدرس جدیدشم ندارم.
محبوبه هم حالش خوبه و اونم آدرسش و عوض کرده گلم. نگران نباش

ســــــــارا سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:20 ب.ظ http://gelayol.blogsky.com



دوستت دارم.

سارا جونم منم دوستت دارم عزیزم. دلمون برات تنگ میشه خانومی.

ســــــــارا دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:35 ب.ظ

ممنونم ازت مریم بابت کاری که برام انجام دادی
توروخدا ببخشید نمیخواستم اینو ازت بخوام چون اینجا وب توست و اختیارش رو داری
اما باور کن داشتم اذیت میشدم ببخش مریم.

خواهش میکنم گلم. کاری نکردم.
نه بابا این چه حرفیه. وب من وب توام هست عزیزم. تو جون بخاه خانومی.


درکت میکنم. منم قبلا شرایط تو رو داشتم.

ســــــــارا یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:42 ق.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

ایشالا دوباره قسمتت شه گلم
خوش به حالت که رفتی....
سوغاتی چیه دختر تو خودت بودنت همین که برامون دعا کردی کلی ارزش داره
ولی خب حالا اگه چیزی هم میگرفتی میاوردی منو صدف خیلی هم ناراحت نمیشدیم...

ایشالا قسمت همه بشه قسمت شما هم بشه عزیزم.
مرسی گلم.
سارا جون کدوم طرفی هستی؟ کدوم جمله ات غالبه کدوم مغلوب؟ آیا؟
نه دیگه. ترسیدم قبول نکنید و ناراحت بشین این بود که زیاد زحمت به خودم ندادم.

فکر کنم پول پست سوغاتی ها بیشتر هز خودش باشه.

اگه قول بدی نری و بمونی فقط به تو سوغاتی میدم. به صدف و محبوبه نگیا

سحر یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:41 ق.ظ

موج مکزیکی جالب بود. کلی خندیدم.
در مورد ملخ های مدینه تا حالا نه شنیده و نه دیده بودم!
مطمئنی ملخ بوده؟!
خدا قسمت هممون کنه. دوباره و چند باره.
به علت معنوی بودن زیاد دری وری نگفتم.

ایشالا قسمتت میشه دوباره بری و ایشالا یه ملخ بیفته رو سرت که حسابی یادم کنی.

آره بابا ملخ بود ووو ییی ییی
چقدرررم شما اهل رعایت کردن هستید

سحر یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:37 ق.ظ

عزیزم ؛لابی؛ صحیحه نه لاوی.
اصلاحش کن.

اوکی. باشه میدرستمش . در ضمن حساس نشو
خیلی گیر نده!!!

محبوبه شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:05 ب.ظ http://mzm70.blogsky.com

میگم اونجا به یاد من بودی واقعا ؟؟؟؟

مگه شک داری محبوبه جان؟

صدف شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:50 ب.ظ


خدا قسمت منم بکنم...

خوش به حالت

تو اول درست و بخون. شوهر بکن بعد برو مکه. بجنب صدف. مراحل و باید طی کنی چون مجرد نمیبرند.
ایشالا قسمتت میشه عزیزمممممممم

صدف شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:49 ب.ظ http://sadaf-2668.blogsky.com

میگم مریمی من شنیدم مدینه پاسازهای خوبی هم داره هاااااا...
سوغاتی چیزی نداشت اونجا؟؟؟

عزیزم هر کشی این اطلاعات غلط و بهت داده برو از همون سوغاتی بگیر. والا طرف ما که هیچی نبود!!!!

صدف شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:48 ب.ظ

کجایی؟؟؟

حالا راستشو بگو ببینم اونجا یاد منم بودی؟؟؟

خونمون. تنها. سعید بیا دیگه..

نه.

صدف از حس دراومده شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:44 ب.ظ http://sadaf-2668.blogsky.com

خب عزیزم...
من الآن چی بگم به تو؟؟؟؟

اولش با خوندن توصیفات اول اشک تو چشام جمع شد...
یکم رفتم جلوتر خورد تو حس معنویم...
آخه وسط پست به این معنوی و بااحساسی اون موج مکزیکی و توصیفات ملخ چیه نوشتی؟؟؟

نه تورو خدا شکلکم بذار حالا این پست فقط شکلک کم داره

بگو قربونت برم. فدات بشم از این حرف قشنگا بزن....!!!
خب ملخ داشت اندازه شیش تا بند انگشت!!!

باور کن صدف اینقدر ملخای بزرگی داشت. ووویییییی. یادم نیار.....

نه. اصرار نکن. نوشتم که اصرار نکید حتی شما دوست عزیز بیشتر منظورم شما بود دیگه!!!!

علی شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:25 ب.ظ http://omidvar.blogsky.com

اینشالا بازم قسمتت بشه.

ایشالا قسمت همه بشه

مریم شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:19 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

سلام

علیک سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد