دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

نقاشی سفید!!!

سلام به دوست جونیا. خوبین؟ 

امروز میخام از یه پسر بچه کلاس دومی براتون بگم ببینید این نسل جدید عجب  موجوداتی هستند!!! 

مامان من امسال معلم کلاس دوم. میگفت روز اول بهشون گفتم که نقاشی بکشند.   بعد از یک ربع یکی از پسر بچه ها برگشو میده دست مامان من. 

مامانم: این که سفیده. پس نقاشیت کو؟ 

پسر: نقاشی کشیدم  

 مامانم: چی کشیدی این که سفیده 

پسر: خدا رو کشیدم. خدا نه دیدینی نه کشیدنی!!! 

مامانم: 

مامانم: بدووو. بدو برو نعمتهای خدا رو بکش. کوه بکش. خونه بکش. گل و درخت بکش...

یک ربع جلب نشسته بعد برگشو آورده.....

نظرات 7 + ارسال نظر
مرتضی پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:01 ب.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

یعنی آخه آدم به این بچه چی بگه
اصلا یعنی مگه میشه بهش چیزی گفت
باز هم مادر بزرگوار شما که طاقت آوردن و جلوی خودشون رو گرفتن.اگه من بودم که حسابش با کرام الکاتبین می افتاد!!!!!

میبینی. ما هم بچه بودیممممممممممم. اینا هم بچه.

روزای اول بوه خب. یکم یکم ادبشون میکنه.
نه بابا . از کی تا حالا اینقدد خشن شدی؟!!!!

روزای من شنبه 20 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:02 ب.ظ http://rozayman1369.blogfa.com/

چقدر م جلب بوده بچه

آره. میبینی ما هم بچه بودیم

زی زی بانو شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:38 ق.ظ http://sirensong.blogsky.com/

سلام عزیزم

مریم خانومی مرسی اومدی پیشم

اما من لینک دونی ندارم...
شما اگه دوس داشتی لینکم کن

سلام انرژی. خوبی؟
خواهش میکنم. خیلی از نوشته هاتون خوشم اومد.
من که لینکتون کردم.ممنون

سحر یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:44 ق.ظ

می بینم که یکی پیدا شده جلب تر از تو.

:
ولی تو یه دو نه ای

صدف شنبه 6 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:50 ب.ظ

مریمی صدف جدی جدی دف :'(

نگووووووووووووو. صدف نروووووووو

آلیس شنبه 6 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:59 ق.ظ

عجب یزدی بوده این بشر.
وای من مدتها کارم تدریس به بچه های ابتدایی بود جدا اعصاب و ی مغز خلاق میخواد که باهاشون بتونی تا کنی.

موافقم. خیلی حوصله میخادددد. اما بعضی وقتها خیلی هم شیرینن

صدف جمعه 5 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:53 ق.ظ

وا o_O
من جوک اینو شنیده بودم ولی نمیدونستم بچه های پررو این ترفندو هم بکاربگیرن.
میبینی توروخدا o_O
استادای ما به درد همچین بچه هایی میخورن .خوووووووووب از پسشون برمیان .
به مامانت بگو یه بار دیگه از این شیرین بازیها درآوردن به من خبر بده خودم استادامو میفرستم به جونشون :-D

من میبینم توام میبینی!!! مارمولک زبون داره دو برابر خودش.

باشه حتما. به استادتون بگو بیا بخوردتشون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد