دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

مش مریم!!!

سلام به همگی. خوبین؟ 

ی مدت مدیدی!!! که نت سیستم قطع بود و من در بی خبری کامل. بعد ی مدت هم که جاتون خالی رفتیم زیارت امام رضا. ی سفر چهار روزه.عالی بود.جای همگی خالی. مشهد تو اردیبهشت تقریبا خلوت بود و من و شومری ی زیارت دلچسبی هم کردیم. ی عکس دو نفری هم گرفتیم که خیلی خوشگل شد.

البته ناگفته نمونه بیاد همتون بودم. باور کنید. برای همتون دعا کردم. ایشالا قسمت خودتون.... 

صبح ساعت 11رسیدیم. دیشب ساعت 1:30 رفتیم حرم تا نماز صبح. بعدش بدو بدو اومدیم هتل چمدون و بستیم و ساعت 5:30 تو لابی هتل تا ساعت 6 منتظر نشستیم تا اتوبوس بیاد. ساعت 7 تا 8 هم انتظار و ساعت 8 پرواز. 

خیلی خابم میاددددددددددددددددددددد. آخی سعید هنوز نیومده رفت سر کار تا فردا صبح. فردا صبح باید بره دانشگاه تازه امتحانم داره.

بهترینم بهت افتخار میکنم که شبانه روز برای روزی حلال تلاش میکنی. و از همین روزی حلال من و بردی پابوس امام رضا. از صمیم قلب دوستت دارم. کاش میتونستم ذره ای از خوبیات و جبران کنم.

ی مسافرت دو روزه عالی

سلام به همه دوست جونیام. خوبین؟ 

ی چند وقت بود اصلا حس نوشتن نداشتم. تا اینکه رفتیم دشت لاله های واژگون و کلی سر ذوق اومدم. جاتون خالی خیلی خوش گذشت. 

ی مسافرت دو روزه با دایی هام و خالم و مامان بزرگم.(خاله ام دو ماهه عقد کرده. دختر دایی ام هم یکماهه عقد کرده. ما هم که خیلی قبل عقد کردیم!!!) و پسر دایی عذب و زندایی و دختر دایی هام شدیم ی اکیپ باحال.

 ی ویلا تو چادگان گرفتیم و شب و اونجا خابیدیم. اونجا هوا خیلی سرد بود. شکوفه هاش تازه در اومده بود. رفتیم بیرون و ی چایی خوردیم و بعد رفتیم سراغ والیبال و وسطی بازی کردن. خیلی خوش گذشت و کلی خندیدیم. 

فردا صبح راهی دشت لاله ها شدیم. خیلی قشنگ بود.از دیدن طبیعتش سر ذوق اومده بودم.جای همتون خالی.  

 

 

 

ی جای بکری واسه نشستن انتخاب کردیم.که یکطرف جاده که ما نشسته بودیم دشت لاله بود و اونطرف جاده چشمه آب و ی دشت سرسبز. عکس پایینی جایی که ما نشسته بودیم. 

 

 

این لاله های خوشگل و ببینین:   

 

 

  

و اما این یکی و قول میدم تا حالا ندیده باشین   

 

 

بین این همه لاله قرمز فقط یک شاخه لاله زرد بود.   

جاتون خالی کباب و خوردیم و رفتیم توی دشت و کلی عکس گرفتیم و بعدشم ی چایی خوشرنگ کنار چشمه آب و میوه و.... 

بعدم راهی شدیم سمت آبشار کوهرنگ. جدا جای دیدنی و قشنگی بود.   

 

 

این یه نمای کلی از آبشار کوهرنگ 

از دو جا آب با سرعت و فشار زیاد میریخت پایین که تو عکس بالایی که گذاشتم معلومه. 

این اولین جا 

و اینم دومین جا بعد از پل هوایی. اندازه آدما رو با مقیاس آب بسنجید.  

ببخشید دیگه ی مدت نبودم ولی با گذاشتن ی پست طولانی و پر از عکس جبران کردم. 

راستی برای پدر شوهرمم دعا کنید. امروز قرار عمل بشه . بازم ی مدت نیستم و میرم کمک مادر شوهرم. دعا کنید همه چی ختم به خیر بشه.