دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

چقد دلم برا نوشتن تنگ شده. اما یکم که فکرش و میکنم میبینم خیلی چیزا عوض شذن. چیزایی که ی روز بهش میخندیدم شوخی شوخی داره جدی میشه.

خیلی چیزا عوض شده،دیگه حال و حوصله اون روزا نیست. دیگه فکر  باز و راحت نیست. دیگه اتفاقای خنده دار نیست که بشه ثبت کرد. 

و مهم تر از همه حاال دلم خوب نیست. ولی بازم خدایا شکرت. 



شاید اینکه رمز وبلاگم یادم اومد خودش ی نشونه باشه. شاید بشه هر چند وقت یکبار توش ی درد و دلی کرد. همین که میدونم کسی نیست بخونه خوبه. همین که اینجا بشه ی گوشه دنج خوبه....


خدایا شکرت. تو بهترینها رو برامون رقم بزن. بقول ی دوستی همیشه از خدا ارزوهای بزرگ کن چون خدا بزرگه.....