دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

پروژه های فشرده جیگیل خاله....

جیگیل خاله رو بردم دستشویی و اومدم بیرون. خواهرم گفت الهه کو؟ رفتم سراغش دیدم وقتی من دمپایی هامو در اوردم دنپایی ها سوار شدن رو هم و الان الهه روی دو تا پاهاش نشسته و داره سعی میکنه که مدلسازی کنه!!!     

 

نوبت به پروژه بعدی الهه جان رسید و خواست یه چیزی از رو میز اتاقم برداره که آیینه افتاد و شکست. دامادمون که اومد گفتم جیگیلتون لطف کردن آیئنه اتاقم و شکست. گفت فدای سرش. گفتم از این اشیای فدایی تو خونمون زیاد داشتیم ولی این یکی شوخی بردار نیست من بدون ایئنه نمیتونم.    

 

خلاصه تسلیم خواهر زن شد و گفت:باشه برو یکی بخر پولش و من میدم. خواهرم گفت:نعععع حالا این مریم میره یه ایئنه شمعدون میخره میگه پولش و بدین!!   

 

داشتیم میخندیدیم که جیگیل داد زد:ریختممممممممممممم. سریع خودمون و به محل حادثه رسوندیم. دامادمون گفت:چی شد؟ گفتم هیچی. یه اتفاق چسبناک افتاد. هر وقت رفتی آیئنه بخری سر راهت یه شیشه عسلم بگیر.10000تومن عسل و چسبوند رو قالی.  

خونه مادربزرگه...........!!!

دمای خونه ما کلا چند درجه از بیرون سردتره. با یه بخاری هم گرم نمیشه.دو تا بخاری هم که....

یه روز خواهرم اومده بود خونه ما قندیل بست. بیچاره الهه میگفت:پاهام یخ کرده.بچه طفلی با شال و کلاه و کاپشن و جوراب تو خونه راه میرفت. 

 

یه پتو پیچیده بود دورش و تلویزیون نگاه میکرد.فقط دو تا چشم(دگمه)از پتو بیرون بود.

خواهرم گفت:چقدر خونتون سرد. شما چطوری زندگی میکنید؟ گفتم تو اصلا میدونی ما واسه چی سرما نمیخوریم؟ چون دمای خونمون با دمای بیرون یکیه.گرم و سرد نمیشیم!!!! 

امروز خیلی خوشحالم چونکه زیرا چراش تو دلیلشه......................