دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

اولین امتحان.........

سلام به همگی. دیروز اولین امتحانم و دادم.از بس این درس سخت بود . خیلی از بچه ها نیومده بودند. فقط دو ردیف صندلی ها پرشده بود.

 وقتی برگه ها توزیع شد  چشما ی همه گرد شد .فقط 8 تا تستی داشت و 5 تا تشریحی. همه از جمله خوده من به امید تستی ها اومده بودیم که با شکست درسی مواجه شدیم.

5 تا از تستی ها. رو با امدادهای غیبی درست زدیم و 3 تا باقی مانده رو هیچ کسی بلد نبود.  

تشریحی ها هم که............. سوال اخر به نظرم خیلی راحت اومد.. گفتم آخجون دلشون به حالمون سوخته. تند تند جای گذاری کردم و نوشتم.(خوشحالی کاذب).  یکی از پسرا از دخترا پرسید نسبت فروش چیه؟!!!

 

این سوالی بود که هیچ کسی نتونست براش جوابی پیدا کنه. جالبیش به این بود که من اصلا این نسبت فروش و ندیده بودم  و با اعتماد به نفس بالا حلش کرده بودم!

این از اولیش. امیدوارم بقیش و خدا به خیر بگذرونه.

نتیجه گیری درسی::

من گناه دارم. اخه من جوونم. دلم میخاد پاس شم. .   

نتیجه گیری عقیدتی::

برام دعا کنید.(سفارشی)

نظرات 19 + ارسال نظر
مدیرمرکز پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:53 ق.ظ http://timarestan.blogsky.com/

راستش منم یه بار که همه امتحانو جیم زده بودن تحریک شدم نرم سر جلسه! اولین بار تو عمرم بود که به جای سالن امتحان میرفتم (جیم زدم!)سالن پژوهش.
شروع کردم با مقالات مجله های مختلف فکر امتحانو از ذهنم پاک کردم.یهو رسیدم به یه مطلبی راجع به سطح بندی دانشگاههای آسیا. تو اون لیست بلند بالا حتی یه دونه دانشگاه هم از ایران نبود! از اسرائیل که اینهمه ....میگیم ۷ تا دانشگاه تو لیست وجود داشت!بعد از خوندن اون مطلب یهو یه جوری شدم! بعد هم بلند شدم و با کله رفتم تو سالن امتحان!خیلیا غائب بودن...اما شاید بهترین امتحان عمرمو دادم.

فریبا یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:21 ق.ظ

سلااااااااااام
خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟
خداااااااااااااااا رو شکررررررررررر
خب من اولین باره که به وبت سر میزنم
جدی وبت جالبه و خوش ذوق و سلیقه ای
احساس میکنم از تو دوستات خیلی بزرگترم
اما سن مطرح نیست مهمه دله
ههههههههه به خودم دل داری میدم
امید وارم یه سن بالاتر از خودتو تو جمعتون بپذیرید

س م ح دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:30 ب.ظ http://baraye1bar.blogsky.com

سلام من سیستم آمارگیری و خبر نامه تو وبلاگم گذاشتم..
عجب چیزه خوبیه! تو هم حتما استفاده کن!

سلطان پنگوئن شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:57 ب.ظ http://silentsong.blogsky.com

نخاستم اشتباهه بی سواد! نخواستم درسته!

همینجوری ۲۰ واحد حریفی؟

برووووووووووووووووووو نزار آبروتو ببرما.

آره بیشترشم حرفم.حرفیه؟!

سلطان پنگوئن شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:53 ب.ظ http://silentsong.blogsky.com

گفتم که صرف شده و جا ندارم!

بعدم خونه منتظرم هستن من دیگه رفع زحمت میکنم

فراااااااااااااااار

لوس س س س س

خوش اومدی. من خودم یه تنه ۲۰ واحد و حریفم.

اصلا هلپ نخاستم........

سلطان پنگوئن شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:47 ب.ظ http://silentsong.blogsky.com

نه نوش جان صرف شده چندین سال اونم از سحر به سحر!

شما بخور انگار ما خوردیم! :-))

اختیار دارین. هر کسی جای خودش و داره و از اونجایی که من مهمون نوازم ۲۰۰ صفحش مال شما ۱۰۰ صفحش مال خودم.

بفرما..........

سلطان پنگوئن شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:41 ب.ظ http://silentsong.blogsky.com

سلام! چیطوری تو؟

میبینم که تونستی تقل رو بزنی ایول! چه خبرا حالا؟

امتحان بعدیت فرداست و هیچی هم نخوندی حتما! یوهوهاهاها

سلام.

خوب نیستم سرم داره میمیره!!!

به لطف آموزشهای بی دریغ شما تقل رو استفاده کردیم.

دقیقا. همینه که میگی. شب تا به سحر درس........... بفرما درس

الهه شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:33 ب.ظ http://baharin.blogsky.com

پس رشته امون یه جورایی مثل همه...من مدیریت دولتی خوندم....
راستی سلام!!!!
مریم جون نمیایی پیشم؟

سلام بهارینم. خوبی؟
جدا. هر دوتاش تقریبا یکیه.
چرا نیام؟ الان میام عزیزم.

مهراب جمعه 18 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:31 ب.ظ

سلام مریم خوبی

من براتون دعا میکنم موفق باشی دختر خوب

سلام. ممنون شما خوبی؟ خوش میگذره؟

ممنون لطف میکنی. خوشحال شدم از اومدنت

duygu پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:08 ب.ظ http://

سلام مریم جون
خوبی؟
برات دعا می کنم تا بقیه امتحاناتتو خوب بدی
به منم یه سر بزن خوشحال میشم

سلام گلم. ممنون. شما خوبی؟

گلم شما که آدرس نزاشتی من کجا باید بیام ایا؟

س م ح پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:56 ق.ظ

سلام بقوله بچه ها خوفی؟
آره حسینی از دست این آقایون رفت . همینایی که الان قدرت دستشونه. البته کسی صداشو در نمیاره!

سامی چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:45 ب.ظ http://www.blueheartboy.blogfa.com

سلام آبجی مریم خوفی؟ به سلامتی ایشالا بقیه رو هم خوب میدی نگران نباشو من دوباره دارم می آپم زودی بیا منتظرتم

سلام. خوفم . شما خوفین آیا؟!
ممنون ایشالا که همینطوره. الان میام.........

بهارین چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:34 ب.ظ http://baharin.blogsky.com

سلام
خوبی مریم جونم؟
امیدوارم که زودتر امتحاناتتون تموم بشه...از این بلاها سر منم اومده.....آخ که چه قدر ادم حرصش می گیره...سوالی رو ندیده ازش بگذری...پس کی درست تموم می شه؟ چه رشته ای هستی؟

سلام عزیزم. قربونت.تو خوبی؟

ممنون. آره واقعا. اووووووووووووووووو از این سوالای خنده دار نپرس. من حالا حالاها هستم. تازه نصف راه و رفتم. رشتم مدیریت صنعتی(پیام نور) میخونم.

خورشید چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ب.ظ http://khurshid.blogsky.com

سلام،به نظر من درس و امتحان همیشه هست .سعی کن بیخیال از کنارش بگذری و ذهنتو از درس خارج کنی و اونوقته که میبینی چقدر راحت درسات پاس میشه

سلام.

خدا نکنه همیشه باشه. من جونم داره در میره تا لیسانس بگیرم. کاش ز.دتر تموم بشه.

والا اگه بخای راحت بگذری پیر دانشگاه میشی. حالا که اینقدر حرص و جوش میخوریم چی شد وای به حال بیخیالی.......

سحر چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:33 ق.ظ

عزیزم موفق باشی.

بازم واست دعا می کنم.
خدایا عزیزم رفوزه نشه!
خوب بییییییییییییییییید؟

سلام سحر جونم. خوبی دوست جونم؟

مگه تو وقت دعا کردنم داری؟!

رفوزه خودتی؟ مشروط کلاسش بیشتره!!!!!!!!!!!۱

A @ M چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:36 ق.ظ http://www.deltangiii.blogsky.com

سلام مریم خانوم
خواهر خودم چطوره
خوشحالم دوباره میام
واز امدنت هم تشکر میکنم
امیدوارم تو امتحاناتت موفق باشی توهم برام دعا کن
راستی رشته مدیریت میخونی؟ چی میخونی
اگه مایل هستی بگو

سلام. ممنون خوبم. شما خوبی؟

منم خوشحالم که دوستای قدیمی هنوز به یادم هستند.

ممنون. چشم اگه قابل باشیم دعا میکنم.

رشتم مدیریت صنعتی.چطور مگه آیا آیا؟!

M*T سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:07 ب.ظ

سلام گل قشنگم خوبییییییییی
آه و واویلا
وای وای وای عجب امتحانی بود من که اول توکلم به خدا و بعد به استاده!!!!!!! انقدر ذوق کردم که پیشM.H نشستم مگه چیزی این دخمل از خودش بروز داد؟؟؟؟اصلا نم نداد چنان کپ شده بود رو این برگه که ....! اهه اهه اهه من میخام پاس بشم دعات می کنم دعام کن
بوس عزیزم.بای

سلام عزیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم. قربونت. تو خوبی؟

منم آه و واویلا.........

منم همینطور. خدایا یه کاری کن این استاد ما رو خیلی دربیابد!!الهی آمین...

آره دیدیم قربون ذوقت برم من. این M.H از این کارا بلد نیست فقط بلده درس بخونه و پاس بشه(ای ی ی ی). زندگیش مثل زندگی من و تو که پر هیجان نیست. من و تو با مشکلات از نزدیک اشنا میشیم و باهاشون مبارزه میکنیم ما قوی هستیم.خودتو ناراحن نکن فدات شم. منم اون ۵۰ تا سوال و با بدبختی از روش تقلب کردم(کسی نباشه).لو نرم.

درجه ریسک من و تو ۱ و درجه ریسک M.H منفی۱. مگه نه آیا؟

مرسی فدات شم. بدعاااااا. از قدیم میگن دعای اونایی که ۲۴ واحد دارند بیشتر میگیره!!!!!

خودت بوث ث ث ث ث ث. بای.

س م ح سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:56 ب.ظ http://baraye1bar.blogsky.com

سلام .
تو هم واسه ما دعا کن . دیروز رفتیم کلاس استاده خیلی قاطی بود. کارد بهش میزدی خونش در نمیومد.
از این استاد نمیشه نمره گرفت. !!!
بدبخت شدیم رفت!

سلام. خوفی؟

استادا یکی در میون قاطی رو دارند. ذهنتو در گیر نکن شما.

نتیجه گیری درسی: بشین این درس و خوب بخون تا درس عبرتی بشه واسه سایرین.

کو؟؟؟؟؟ کی کجا رفت؟؟؟؟(اثرات سو امتحانات)!.

آرش سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:37 ب.ظ http://setarehbaran.mihanblog.com

یاد دوران جوونی و دانشجویی خودم افتادم
من که فقط حفظ می کردم امتحان می دادم فرداش همه همه ر و فراموش می کردم.
توام پاس می کنی قبول میشی درستم تموم میشه نگران نباش

سلام آقا آرش. احوال شما؟

ستاره سهیل شدی.الان سه ماهه که وبمو حذف کردند و من آدرس وبتون و نداشتم که بهتون سر بزنم.

همچین میگه جوونی. انگار الان ۳۰ سالشه. تازشم درس ادم وپیر میکنه.

فکر میکنی من چطوری درس میخونم؟ یک شبه همه رو تو ذهنم جا میدم فردای امتحان همش پاک میشه و ذهن واسه امتحان بعدی اماده میشه.

هی! برام دعا کن. ایشالا. یعنی میشه؟!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد