دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

کارورزی(قسمت سوم)

 و اما گسمت(قسمت)سوم از کارورزی من : 

 

خلاصه با خالمو بابام به محل مربوطه رفتیم. اون روزم از بد روزگار سوزززززززززززززززز میومد. بابام زنگید و یه دفعه ای یه افغان نامی که معلوم نبود چند شنبست اومد در و واکرد.   

 

حالا چی تنش بود؟ یه زیرپوش که حالت پشه بند داشت و هوا رو تصفیه میکرد. من نگاه این که میکردم بیشتر سردم میشد.  

 

رفتیم تو کارخونه و نشستیم که ریئس بیاد و ما کسب فیض کنیم. در واشد یه پسره هه ای!!! اومد نشست رو میز ریاست و بجای کسب فیض چشممون روشن!!! شد.  

 

خلاصه بابام با اینکه دلش نمیخاست منو تحویل داد و اومد. خدایی محیط خوفناکی بود. همه کارگراشون مرد از نوع پسر بودند!!!  

 

 

یه دونه زن تو قسمت کنترل کیفیت بود .یه دونه!! منشی خوشگلم تازه آورده بودند.(توجه کنید واحد انسان دونه میباشد!)!!!! 

 

 منم با کله رفتم پیش اون دوتا و تا عصر جاتون خالی کارورزیم و تموم کردم!!!!!  

 

و الان بعد از گذشت یک هفته فقط یکبار منه کارورز خط تولید کارخونه رو دیدم اینم نه از نزدیک از بالاو از پشت پنجره .  

 

محیط پایین زیادی مخوف بود من نرفتم و این گونه شد و میشود که من پله های ترقی را طی میکنم !!!!! 

 

راستی دقت کردین من اسم وبلاگمو عوض کردم. نظرتون چیه؟ حالا دیگه همه آدما(اعم از بیکار ٬٬ بی عار٬بیمار٬با حال٬ بی حالو... میتونند بیاند وب من). 

 

شوخی کردم به دل نگیرید. من که لیاقت ندارم ایشالا اونا که لیاقتتونو دارند فداتون بشند!!!

نظرات 9 + ارسال نظر
مدیرمرکز جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:07 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/


مبارکه اسم جدید!

سلامت باشییییییییییییییییی

خنده چرا؟!!!!!!!۱

سعید سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:38 ب.ظ http://saeid140.blogsky.com

سلام

من ۳تا وبلاگ رو مدریت می کنم برای اولین بار که با blogsky آشنا شدم الان هم برای ارشد دارم میخونم و اصلا حالو حوصله وبلاگ نویسی رو ندارم ...

سلام.

چه قدرتی. ماشاالله. مبارکت باشه بلوگ اسکای.

خدا صبرت بده و موفق باشی.خدایی چه حوصله ای داری شما.

هر جور راحتی

مرتضی شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ق.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

سلام.امیدوارم که همیشه و همه جا موفق باشید.خواستم به وبلاگم لینکتون کنم ولی گفتم اول از شما اجازه بگیرم.خوشحال می شم جوابم رو تو وبلاگم بدید.

سلام.

ممنون از لطفتون.

وای چه مودب.

اشکالی نداره. خوشحال میشم. بلینکید.

باشه. حالا که اصرار میکنی میام اونجا میگم

MT پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ب.ظ

سلام مریم جان خوبی؟به سلامتی ایشالا به خوبی تموم بشه انقدر سخت نگیر خودش دوران خوبیه بعدا میفهمی.دوستای جدید پیدا کردی دیگه احوالی از ما نمیپرسی آیا !! خیلی التماس دعا دارم مریم یادت نره ها.فدات شبت قشنگ

سلام ام تی جونم. خوبی عزیزم؟.

امیدوارم همین طور باشه که میگی و هر چه زودتر تموم بشه گلم.

دوست جدید؟!!!!!آیا؟!!! شما همیشه واسه من عزیز بودی کسی نمیتونه جای گلم و تو قلبم بگیره فدات شم.

نگران نباش عزیزم. ایشالا که همه چی به خوبی و خوشی تموم میشه . دعا دعااااااااااااااااااااااا(بوس)

راستی دلم برات تنگولیش ده. خیلی وقته ندیدمت گلم

مرتضی پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:18 ب.ظ http://omid-e-naomid.blogsky.com/

ببخشید!!!
سلام !!!
حال شما خوبه؟!!!
خوش میگذره که؟!!!
خانواده خوبن؟!!!!
از اینا بگذریم!!!!
گزارش کار که الکیه!!!!
چند تا از بروشور های دستگاه ها رو کپی بزن بره!!!!!

خودت ببخشید!!!!

علیک سلام.

ممنونم. شما چطورید؟

بله. شدید خوش میگذره

خانواده هم خوبن. سلام دارند خدمتتون

بگذریم!!!

جونم؟!!!!!!!!!!!!!!!!! ۳ واحد الکی؟!!!!

استادمونم (از نوع خانوم)دست و دلباز و عاشق یه بیست میده بهم این ترم کیف کنم.

علی پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:55 ب.ظ

عجب. پس رفتی سر کار تنبل خانوم؟ از من می شنوی 4 تا کار یاد بگیر به دردت می خوره.

این که گفتی کنایه بود یا منظورت کدوم بود آیا؟!!!(جنله بندی و کیف کن علی)

خوب همین چار تا کار و من از کی یاد بگیرم آیا؟.

تازه من که همه کارا رو یاد نمیگیرم. تو بعضی چیزا استعداد ندارم . ترجیح میدم ریسک نکنم.

من فقط کاریا خوب بلدم مثل درس خوندن و کارورزی و پروجه!!

مرتضی پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ق.ظ http://omid-e-naomid.blogsky.com/

خب پس الکی الکی کارورزیتون داره پاس میشه!!!!

علیک سلام. منم خوبم؟

چیو الکی الکی؟!!! با این وضعیت من چی باید بنویسم تحویل استاد گرامی بدم آیا؟

تو دعا کن ۱۰ بگیرم کلامم میندازم هواااااااااااا

نازنین پسر پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ق.ظ

سلام گرامی

خوبه که زیاد سخت نمی گذره ... خوش می گذره نه ؟؟؟

امیدوارم زود تر تموم شه این کارورزی شما

در پناه حق ... خوب و شاد باشید

سلام گرامی. چطوری شماااااااااااااااا؟

باورت میشه الان داشتم فکر میکردم یه بار مثل شما بیام دعوت بگیرم که من آپم تشریف بیارین. چه جالبببببببببببببب

یکی دو روز اول ادای کارآموزا رو در آوردن سخت بود ولی الان دیگه خوب شده. خوده ریئسم میره بیرون.

من و منشی هم هی تفریحات جدید واسه خودمون پیدا میکنیم.

سلامت باشید. مرسی که اومدی گرامیییییییییییییی

ایلیا پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:59 ق.ظ

سلام
میدونستم میتونی موفق بشی
به این میگن یه کارورزی سردناک و خوفناک
حالا کارخونه چی بود؟؟؟؟
کارورزی منشی گری بود؟!!
فقط یه دونه منشی؟؟؟
پشه بندم خوب اومدی مردم از خنده

سلام. خوبیییییییییییییییییییییییی؟

واقعا که اسم شایسته و مناسبی انتخاب کردی شما.

خصوصیه. بعدا بهت میگم. نه ولی فهمیدم که خیلی استعداد منشی گری دارم.

همون یه دونه هم واسه کارخونه ای که هفته ای یکبار تولید دارند زیاده.

خوشحالم که مردی از خنده!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد