دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

سوتی های من...

یکی از همکارام بهم زنگ زد و بعد از احوال پرسی بهم گفت میتونی هفته آینده یکی دو روز بیای بجای من شرکت. منم کبریت فروش فداکار در مزرعه!!!!! قبول کردم.  

 

شب قبل از روزی که قرار بود برم شرکت. اس داد: 

 

شرمنده وسیله رفتنم جور نشد.ببخش مزاحم شما شدم. 

 

  منم با تواضع و فروتنی زیاد جواب دادم. 

  الهی که خدا وسیله رفتن همه رو جور کنه!!!!!!!!!!  

 

خانومش بعد زنگ زد کلی خندیدیم. 

 

شعار من: من که لیاقت ندارم ایشالا اونا که لیاقتتونو دارند فداتون بشند!!!

نظرات 10 + ارسال نظر
آرش{مجید} دوشنبه 21 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ http://www.tanhamandeham.blogfa.com/

ای کلک
تو ک گ
فتی سر کار نمیری

تاریخ پست و یه نگاه بنداز مال قبل نه الان

میترا شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:40 ب.ظ

در یک جمله
( خیلی باحالی)

مرسی گلمممممممممممممم

[ بدون نام ] شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:14 ب.ظ

خدا براتون نگهش داره که در نره!
ممنون که لینک دادی شما هم لینک شدی.!

سلام. شاما؟

کلافه جان شمایی؟ جلب شدی بی نام و نشون میای جلب!

مرسیییییییییییییی. مفتخر ناک شدم

کلافه شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ب.ظ http://kalafam.blogsky.com/

شنیدم فدا شونده چینی اومده خوب فدا میشن فقط زود خراب میشه.!

مرسی از اطلاع رسانیت.

از ما که گذشت. ما از اون جنس مرغوباش خریدیم. گارانتیشم مادام العمر


چینی مینی تو کارمون نیست.

مدیرمرکز جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/

سلاام
جالب بود!
راستی عنوان جدید مبارک!
فکر کنم جالب بوده نه جلب!!!

سلام. مرسی که جالبت بود!!!!!!

ممنون.نه جلب بهتره .فکر میکنم با روحیات من بیشتر سازگاره

س م ح جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:24 ق.ظ


باحال بود

با حالی از خودمه داشششششششششش

Timmy پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ب.ظ http://makhmali.blogsky.com

سامولک.بابا سوتــــــــــــــی

یادم باشه از سوتی های دوران سربازی برات بنویسم کلی بخندی

سلام علیک برادر زبل خان!!

جانم. با منی؟!!!!!!!!!!!!!

آخجون. خنده. نوشتی خبرم کن بیام بخندم بهت!!!!!!!

حسین ( سلطان پنگوئن سابق ) پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:23 ب.ظ

سلام خنگولییییییییی

خستهنباشی واقعا! من جا خانومش ودم کلت رو میکندم

برای فدایی هم خودت قابل مندی!!! بیا فدام شو!

برم که با عخشم بحرفم! ( دعا کن )

فیلاااااااااااااا

سلام با ادب!!!!!!!!!!!!!

سلامت باشی. خدا رو شکر به دلیل جنسیتت شما نمیتونی جای خانومش باشی.

همون عخشت فدات شه از سرتم زیاده. ما رو درگیر بازیتون نکن

مرتضی چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ب.ظ http://omid-e-naomid.blogsky.com/

انشاالله که کار شما هم درست بشه و یکی حاضر بشه برات فدا بشه!!!

ممنون.

توجه نکردی چی شد. دوباره بخونش. نمیخاستم از خودم مایه بزارم. این شعار یکی از دوستام بود خیلی خوشم اومد....

میشه یعنی شده شما خودتو درگیر نکن.

ایلیا چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:45 ب.ظ

به نام خدا
سلام
اینکه سوتی نبود!!!
سوتی های منو ندیدی
یه روز تو خیابون یه زنرو با مادرم اشتباه گرفتم
دستشو گرفتم گفتم بیا بریم
برگشت چپ چپ نگاهم کرد!!!

به نام خداجونم.

سلام.پس چی بود؟

طوری نیست. اونم جای مادرت!!!!

اگه دست کسی رو بجای خاهرت گرفته بودی این میشد سوتی. اونم از نوع خفن ناکش!!!

از روش کوچه علی چپ استفاده میکردی.جواب میداد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد