دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

من و فرهادم!!!!!

یه روز از همون روزا؟؟؟ الهه)بچه خواهرم) به دلایلی نامعلوم یک هفته ای صبحها بجای مهدکودک میومد خونه خاله که من باشم!  از قضا همسایه جدیدمونم بنایی داشت.از بس این بچه از من حرف کشید اسم منو الهه رو همون روز اول فهمید.    

یه روز از همون روزا؟الهه رفت تو حیاط بعدم به دلایل بازم نامعلوم(شاید قسمت)!   رفت با همسایمون دوست شد.  

بعد که اومد دیدم جیباش و دستاش پر شکلاته.منم که جو گیرررررررررررررررررر به خواهرم گفتم سهم خالشم داده. چه مرد اقایی. چه درکی! چه فهمی! ماشالا.....   

چند روز بعد دوباره رفت در خونه دوستش که همسایمون باشه. این دفعه که برگشت فقط یه دونه شکلات بهش داده بود.منم که حاضر به قبول شکست عشقی نبودم به خواهرم گفتم:چون اقا فرهاد!!! فهمیده الهه سرما خورده و سرفه میکنه این دفعه فقط سهم خالشو داده!!!   

خواهرمم گفت:البته. حالا اگه میتونی این سهمتو از الهه بگیر!! 

نتیجه گیری: 

عشق من که ندید بود وای به حاله اونا که دید تو دید!!!!! 

اینم عکس الهه با بابابزرگم  

 

جیگرتوووووگاز گاززززززززززززززززز.نترس ریش!!!

نظرات 6 + ارسال نظر
مسافر دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:38 ق.ظ http://doncorleone.blogsky.com

اون همسایه حتما میدونست شما سرما خوردین وگرنه گل رو حتما میفرستاد

سلام دوست خوبم.خوبی شما؟
الهه سرما خورده بود نه من. سهم منو داده به الهه

صدف شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:16 ب.ظ http://sadaf-2668.blogsky.com

سلام مریم جونم به جای این حرفا و توهمات بیا به داد صدف برس دیگه دارم دیوونه میشم یکی بیاد این پسر رو از کلاس من بندازه بیرون همش سوال می پرسه آخه من ازکجا بدونم فرمول تحلیل حساسیت ضرایب تابع هدف از کجا اومده ؟؟ حکمت فرموله چیه ؟ آخه یکی نیست به ایشون بگه همه مشکلات علمی شما رفع شده فقط زورت به این فرموله رسیده
نیم ساعت از زمان کلاس داشتم برای جناب توضیح میدادم آخرسرم گفت من که نفهمیدم
التماس دعا مریم جونم

سلام عزیزمم.خوبی؟
جلب نیستیا. قشنگ همون اول میگن اثبات این فرمول از وقت کلاس خارج. یا در حد فهم درک شما نیست. اگه بود مینوشتند. اونوقت دیگه زبونش کوتاه میشه و سوالای بیجا نمیپرسه.
ساده ای صدف. پسرا فقط دنبال ضایع کردن دختراند. رو نده.

محتاجیم به دعا عزیزمممممممممممم

مغز متفکر پنج‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:39 ب.ظ http://limooee.blogfa.com

میبینم تو هم مث من تو کار توهمی...
خوبه...
تو میتونی...


جیزقله رو نگاه کن...
کنار بابابزرگ...

سلام گلممممممممممممم.خوبی؟
توهم چیز خوبیه!!!
قربونش برمممممممممممممممم

مرکز رهابخشی پنج‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:09 ب.ظ

سلاااااااااااااااااام
....آره...؟!
از این به بعد علاوه بر خمس و سهم امام و ... سهم خاله هم اضافه شده...؟!

سلااااااااااااااااااااااااااام.چطوری؟
بعله!!!!

آبی چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:53 ب.ظ http://blue.persianblog.ir

حق حساب من چی شد پس ضعیفه؟

سلام بلووووووووووووووووو.کدوم حساب؟!!!!!!!!!!!!!!!!
این کلمه آخرتم میزارم به حساب اینکه پسرا دیررررررررررررررر به بلوغ فکری میرسند.

مرتضی شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:42 ب.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

آبجی خانومی سلام.اشکال نداره.گاهی یکی دو تا شکست عشقی لازمه زندگیه ولی خدا نکنه که بیشتر بشه!!!!!!
راستی خدا نگهدار الهه خانوم و پدربزرگ بزرگوارتون باشه.راستی ما یه آقا محسنی داریم که هفت سالشه و.....
گفتم شاید یه جورهائی فامیل بشیم.
چی عروس رفته گل بچینه!!!!ای وای الان است که باغبون دنبالش کنه!!!!

سلام دادا جاپونی.خوبییییییییییییییییی؟
همش یکی دو تا؟!!!!!
سلامت باشید. باشه. من با الهه خانوم صحبت میکنم فکر کنم یه چند؟؟؟ سالی رو وقت داشته باشه رو پیشنهاد شما فکر کنه.
نه عروس مهد کودک الان!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد