دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

خستم..

خسته ام از زندگی. کاش تموم میشد.  

 

کی فکرشو میکرد مردن هم یه روز بشه آرزو.... 

 

 

نپرسین چرا؟

خوشحالی کاذب....

بعد از گذشت ۴ روز بالاخره دایی و زندایی اومدن الهه رو بردن خونشون. الهی خیر ببینند.باورتون نمیشه چقدر خوشحالم.  مغزم از سر و صدا خالی شد.

 احساس میکنم زندگی دوباره جریان یافت.

زندگی سخت میشود...

یه مدت که گرفتار دوا درمون سرما خوردگیم بودم. بعدم که کارای شرکت و تصادف همکارم و مضاعف شدن کارای من= ریاضت نفس من!!

  از شنبه هم که تصمیم گرفتم دیگه شرکت نرم و خودم و گرفتار درس و انشگاه کنم. یه پروزه خیلی عظیمی در دست گرفتم(یعنی گذاشتند تو دستم). و اون چیزی نیست جز نگه داری الهه بمدت ده رووز پیاپی= بهره برداری مغزی الهه از خاله مریمش و سایرین.(دلیلشو بعدا میگم).

با این وضعیت من نمیدونم بهر چه امیدی من انتخاب واحدم کردم. به نظرتون درس و دانشگاه و کجا جا بدم؟!!!

خدایا زندگی سخت شده....(هق هق)

یه اتفاق بد...

دیروز رفتم شرکت.هر چی منتظر موندم همکارم نیومد. گوشی خودش خاموش بود و گوشی شوهرشم کسی جواب نمیداد. پیام دادم شماها کجایین؟ خیلی نگرانتونم. حالتون خوبه؟

ظهر از راه شرکت رفتم در مغازه شوهرش بسته بود. رفتم در مغازه پدر شوهرش اونجا هم بسته بود. دلم شور افتاد.خدایا نکنه اتفاق بدی افتاده باشه؟

وقتی رسیدم خونه شوهرش پیام داد ما تصادف کردیم تو اورزانسیم. زنگ زدم بهش خانومش گریش گرفت.دلم طاقت نیورد رفتم بیمارستان.

رفتم پیش همکارم تا منو دید گریش گرفت . دستاشو گرفتم و بهش دلگرمی دادم.همکارم صورتش کبود شده بود و دست و پاش شکسته بود.شوهرش بیچاره داغون شده بود. پیشونیش بخیه داشت. چشمش متورم شده بود و بنفش .کل دندونای طرف چپش شکسته بود. دهنش پر خون.صورتش پره خش. دست و پاهاشم که....دلم از حال رفت وقتی تو این وضعیت دیدمش.

براشون دعا کنید هر چه زودتر خوب بشند.بیچاره ها اول زندگیشونه.

گلو درد من....

شب عید جاتون خالی یه دونه نون خامه ای خوردم 

آخر شب ساعت ۱۲ شروع کردم به سرفه کردن. 

 صبح گلوم درد گرفت و حسابی خشک شده بود.  

ظهر احساس تنگی نفس  داشتم.  

عصر دیگه صدامم بالانمی یومد.  

گفتم اگه نرم دکتر تا شب تموم میکنم...     

 

رفتم پیش دکی مهربونه که آمپول بنویسه حداقل شب بتونم راحت بخابم.یه بچه هه ای! اومده بود آمپول بزنه

 بس جیغ بنفش زد زبون کوچیکه تو حلقشو به وضوح میشد دید.  

 

یاد بچیگیا خودم افتادم.موقع آمپول زدن چقدر خودمو لوس میکردم. یه لیست اماده میکردم که برام بخرند تا برم آمپول بزنم  

 

در نهایت  با کلی نشگون و مشتو لگدو جیغای فرا بنفش یه آمپول چی ! میزدم... و تا یه هفته استراحت میکردم.

حالا که بزرگ شدیم حتی اگه بترسیمم نمیشه گفت مامان بابا...

 مرسیییییییییییییییی نوجوان ایرانی

فلشم کو.....؟؟؟

فلش یکی از دوستام پیشم بود. دیشب خاستم بزارمش تو کیفم که دیدم نیست. وااا خودم گذاشته بودم رو میز پس کو؟ حدس زدم کار الهه باشه. 

 فقط یه مشکلی: من چه جوری به بچه 2 ساله حالی کنم فلش چیه که بگه کجا گذاشته؟!!      

 

تازه هر چی هم که میپرسی میگه انداختم خی یابون. یا انداختم زی زی ی!!

همه خونه رو زیرو رو کردم.تو کمد لباسا٬تو کمد رختخوابا٬تو ماشین لباسشویی٬تو جانمازا٬تو گلدونا٬تو کمد مامان و بابا(مجبور بودم میفهمی)٬تو کپشا(کفشا)٬تو باندای کامپیوترو.... کم مونده بود برم باغچه رو هم زیرو رو کنم. 

و اما سحر:در اوج نا امیدی تو فکر دو دو تا چار تا بودمکه برم فلش بخرم. واسه اخرین بار خم شدم و زیر میز کامپیوتروپیداش کردم گه گفتی کجا بود؟   

اینجـــــــــــــــــــــــــــــــــــا: 

توضیحات: فلش توی جای فلاپی گذاشته. تو عکس یکم دقت کنین متوجه میشین.شدیییییییییییییییین آیا؟؟!!

لیالی قدر....

سلام به همگی. نماز روزه هاتون قبول.

لیالی قدر بهترین فرصت واسه برگشتن به طرف خداست. از دستش ندین.جوون بودن دلیل زنده موندن تا سال اینده نیست...

خدایا ممنونم که یه همچین شبایی و واسه آدمای گناهکاری مثل من قرار دادی تا توبه کنن و با یاد خدا قلبشون آروم بگیره.

بیاین امشب عهد ببندیم هر لحظه هر نفس واسه رضایت خدا کارای خوب(حداقل انجام واجبات:نماز-روزه و..) انجام بدیم تا وقتی به در بسته ای میخوریم  بتونیم سرمون و بالا بگیریم و بگیم خدا...

بیاین فقط موقع گرفتاری و مشکلاتمون خدا رو یاد نکنیم. خدایا من که اومدم.دوست دارم مثل اون روز مریم خودت باشم پس کمکم کن. 

=======================================================

اعمال شب قدر:

1)      ۱)غسل کردن مقارن با غروب افتاب

   ۲)دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد 7 مرتبه توحید و بعد از اتمام نماز 70    مرتبه  استغفر الله و اتوب و الیه

2)      ۳) خواندن دعای جوشن کبیر و دعای مجیرو..

3)       ۴)  خواندن صد رکعت نماز است. که در هر رکعت بعد از حمد 10 مرتبه توحید خوانده میشود.

اگه دلتون آسمونی شد.و خدا رو با جون و دل احساس کردین میون اشکاتون منم دعا کنید.ظهور آقا و شفای مریضها هم به یاد داشته باشید.

هبیجه......

رفته بودیم خونه یکی از فامیلامون که اسم دخترش خدیجه بود. پرسیدیم خدیجه کجاست؟ گفتن: حمام. در همین لحظه یه علامت سوال گنده تو ذهن الهه ایجاد شد که خدیجه چیه؟ 

دقیقه ای یکبارالهه اسم همه رو صدا میکرد و میگفت: مامان٬خاله٬مامان جون٬باباجون٬ هبیجه کوش؟ 

 

بغلش کردم و بردمش پشت در حمام و گفتم: خاله٬خدیجه اینجاست میخای بری پیششش؟ الهه هم نه گذاشت نه برداشت. گفت:وووویییی هبیجه متسم(میترسم).و محکم منو بغل کرده بود. 

 

کلی بهش خندیدم. کاش میشد ذهن بچه ها رو خوند . کاش میدونستم چه تصوری از خدیجه داره که ترسناکم هست؟

تولدت مبارک عزیز خاله..

سلام به همگی. اگه گفتین چه خبره؟ تولده. حالا بگو تولد کی؟ تولد جیگر خاله. الهه جونم در کودتای ۲۸ مرداد ۲ ساله شد. فدات بشم نمکم با این زبون شیرینت عزیزم. ایشالا ۱۲۰ ساله شی نفسم.    

 

 

       

  

(راز خابیدن در ماه مبارک)....

سلام به همگی. خوب بودین بهتر شدین؟! ماه رمضونتون مبارک!! نماز روزه هاتون قبول. آقا٬منو خیلی دعا کنید. باشه؟

 امسال ماه رمضون ما هر شب مهمونیم. آخ چه کیفی میده. خدا از همون اول گفت ماه رمضون مهمون منید ماهم پایه زودی قبول کردیم.

خاطره چی)Lراز خابیدن در ماه مبارک)

 دیروز  عصر زنگیدم به دوست جونیم(؟؟؟؟) روزه بود.گفت از ظهر که اومدم خونه خابیدم. اخه اگه بلند شم اون یه ذره غذایی که تو دلمه میفته ته دلم گشنم میشه ولی اگه بخابم اون یه ذره غذا تو دلم پراکنده میشه و دلمو گول مالی میکنم!!!